لاغری همیشگی

با

آرامش همیشگی

رفع مشکلات گوارشی (یبوست ، ریفلاکس ، نفخ معده) و کم کاری تیروئید

ارسال پستی

ارسال پستی در حال حاضر مقدور نمیباشد

برای توضیح مراحل بستۀ آموزشی لاغری همیشگی ،ابتدا باید شرح حالی از سال ها پیشه خودم که مدت ها علاوه بر اضافه وزن ( چاقی ) و پرخوری های بیش از حدی که تبدیل به عادت شده بود ، از دردهای مَفصلی ، کم کاری تیروئید و مشکلات مختلف گوارشی اعم از رفلاکس ، یبوست ، نفخ و حس سنگینی همیشگی سر معده رَنج میبردم رو براتون تعریف کنم…

البته همۀ این مشکلات یکجا برای کَسانی که اضافه وزن دارند ، خیلی عجیب نیست…

من از همون دوران کودکی با اینکه خیلی استخوان بندیه درشتی نداشتم ، اضافه وزن داشتم و به اصطلاح خودمون کمی تپُل بودم…

اما این کمی تپُل بودن در دوران بلوغ شدت گرفت تا اینکه وزنم در سن 18 سالگی با قد 172 سانتیمتر به 115 کیلوگرم رسید…

یعنی چیزی در حدود 40 کیلوگرم اضافه وزن…

بعد از قبول شدن در کنکور (رشتۀ مترجمی زبان انگلیسی) و وارد شدن در دانشگاه تمامی دغدغه و اولویت من شده بود لاغری و لاغری و لاغری و رسیدن به وزن ایده آل…

برای این منظور تصمیم گرفتم برای اولین بار به یک متخصص تغذیه مراجعه کنم و ازش رژیم غذایی بگیرم و هر چیزی که برای رسیدن به هدف لازم هست رو بپرسم و انجام بدم…

اما نسخه ای که ایشون برای من پیچیدن رو اگر بخوام در چند جمله بگم:

همه چی رو کم بخور و بیشتر از غلات و میوه و سبزیجات و گوشت ماهی استفاده کن و در طول روز به میزان کافی آب بنوش و به طور منظم ورزش کن…          

در ضمن تقریبا از همون موقع ها بود که برای رفع ناراحتی های گوارشی که در ابتدا ذکر کردم تا چندین سال پیش یعنی بعد از آخرین رژیم سختی که گرفتم (که درادامه توضیح خواهم داد) با تجویز متخصصین مختلف ، انواع و اقسام داروها نظیر رانیتیدین ، امپرازول ، دایمتیکون ، دایجستیو، بیسموت ، آلومینیوم ام جی اس و انواع مختلف مُلین ها ، مکمل ها ، دمنوش ها ، عرقیجات گیاهی و خلاصه هر چیزی که فکرش رو بکنید ، در دوره های  مختلف مصرف میکردم و جالبه بدونید که هیچکدوم از اینها به غیر از عوارض و یا ایجاد وابستگی و در نهایت بدتر کردن اوضاع برای من هیچی نداشت که نداشت…

به خاطر کم کاری تیرویید پیشرفته ای که داشتم هم میبایست روزانه یک عدد قرص لووتیروکسین مصرف میکردم…

خلاصه بعد از ویزیت شدن توسط اولین دکتری که برای لاغری و رژیم پیشِش رفته بودم و پرس و جو از دوست و آشنا و سِرچ در اینترت و کلی تحقیق شروع کردم که برنج و شیرینی جات نخورم و به طور کلی کم بخورم و بیشتر میوه و سبزیجات مصرف کنم…

برای ورزش هم در باشگاه بدنسازی ثبت نام کردم که 4 روز در هفته حدود 15 الی 20 دقیقه بر روی تردمیل میدویدم…

البته به خاطر زانو و کمر دردی که داشتم خیلی با احتیاط و آهسته…

بعد از گذشت 3 ماه وزن من از 115.250 کیلوگرم به 115.500 کیلوگرم رسید و این 250 گرم اضافه کردن وزن بعد از این همه پرهیز و کم خوری و فشار و ورزش مرتب به عنوان اولین ناکامی عجیب من در این راه به ثبت رسید…

بعد از حدود چند روز تصمیم گرفتم برای جویا شدن از دلیل افتادنه این اتفاق و یک اقدام جدی تر برای کم کردن وزن پیش یک مربی به نام که با مدرک بین المللی سال ها به صورت حرفه ای در زمینۀ ارائه انواع رژیم های غذایی و تمرینات ویژه لاغری فعالیت میکرد برم…

ایشون دلیل این اتفاق رو بالا بودن بیش اندازۀ کالری مواد غذایی دریافتی و کم بودن میزان فشار ورزش های هوازی میدونستن…

بعد یک برنامه غذایی رژیمی با مشخص بودن میزان دقیق کالری هر وعدۀ غذایی به من ارائه کردن که میبایست در مدت زمان 3 ماه مطلقا از این برنامه استفاده میکردم…

به علاوه ورزش های هوازی سنگینی که هفته به هفته با افزایش تعداد سِت ها سنگین تر میشد… به هر حال با انگیزۀ بالایی که برای لاغر شدن داشتم خیلی سریع شروع به اجرای برنامۀ غذایی و ورزشی گرفتم…

اولین بار بود که فشار به معنای واقعی رو داشتم حس میکردم…

با اجرای منظم هر دو برنامه ی غذایی و ورزشی بعد از مدت زمان دقیق 12 هفته زمان مشاهده نتیجه فرا رسیده بود…

هر چند که کاملا ملموس و مشهود بود… این بار وزنم از 115 به 108 کیلوگرم رسیده بود! و تنها هم دیدن همچین نتیجه ای یعنی کم کردن 7 کیلوگرم به همراه کاهش 2 سایز میتونست شور و نشاط رو دوباره در من زنده کنه و اون خستگی و فشار ناشی از برنامه ها رو به یک انرژی مضاعف برای ادامۀ راه تبدیل کنه…

اما این شادی و انرژی مدت زمان زیادی دوام نیاورد ، چرا که بعد از تمام شدن این دوره و رها کردن برنامه ها ، هرچند که هم ورزش میکردم و هم رژیم غذایی رو تا حدودی رعایت میکردم ، در کمتر از 3 ماه وزنم از 108 کیلوگرم به 113 کیلوگرم افزایش یافت !

یعنی بعد از اون همه وقت و هزینه و فشار رژیم ، وزنم فقط 2 کیلوگرم پایین تر اومده بود… و بدتر از اون ، کاهش 2 سایز هم به طور کامل به سایز اول خودش برگشت…

این اتفاق خیلی باعث نا امیدی و دلسردی من شده بود و از اونجائیکه هر موقع در شرایط روحی منفی مثل استرس و نا امیدی و عصبانیت قرار میگرفتم حرص و ولعم به خوردن غذا مخصوصا شیرینیجات بیشتر میشد ، (البته این ویار به خوردن در حالات هیجانی مثبت مثلا زمانی که خیلی خوشحال بودم هم اتفاق می افتاد) همون 2 کیلوگرم هم در کمتر از یک ماه دیگه به  وزنم اضافه شد و همه چیز به زیبایی هر چه تموم به روز اول بازگشت…

 بعد از این ، بارها و بارها با

– رژیم گرفتن و کالری شماری زیر نظر متخصصین معروف در دوره های مختلف

– ورزش های مخصوص لاغری زیر نظر مربی های ورزشی

– انواع مکمل های چربی سوز و گن و کمربند و انواع و اقسام محصولات لاغری مجاز موجود دربازار

– مطالعۀ انواع کتاب های روانشناسی که هرکدوم توسط اشخاص سَرشناس بین المللی در این حرفه ، مِتد های مختلفی رو برای بازیابی ذهن و اصلاح دید لاغری از طریق روانکاوی ارائه کرده بودن

اقدام به لاغری و کاهش وزن کردم…

و در طول تمام این تجربه ها فقط میتونم وزن خودم رو به آسانسوری تشبیه کنم که در نهایت در بالاترین طبقه وای می ایستاد و همونجا توقف میکرد…

تا اینکه در آخرین باری که با کوله باری از تجربه و اطلاعات تصمیم به رژیم گرفتن کردم…

که میتونم از اون به عنوان بزرگترین اشتباه زندگی خودم یاد کنم!!!

 این دفعه با خودم عهد بستم تا رسیدن به وزن ایده آلم رژیمم رو ادامه خواهم داد…

رژیم رو شروع کردم…

کار و زندگیم شده بود ورزش و شمردن کالری های هر چیزی که میخوردم…

روند کاهش وزنم به خوبی شروع شد و به خوبی هم ادامه داشت تا اینکه در کمتر از 4 ماه 15 کیلوگرم از وزنم کم شد…

خلاصه اینکه همه چی داشت خیلی خوب پیش میرفت و من لحظه به لحظه لاغرتر میشدم و سایز کم میکردم تا اینکه…

تا اینکه زمانیکه حالم خوب بود و هیچگونه درد و یا احساس بدی نداشتم ، یک دفعه و به طور ناگهانی احساس سرگیجه و ضعف شدیدی بهم دست داد و کاملا نقش بر زمین شدم…

فقط شانسی که آوردم این بود که تو خونمون و کنار مبل بودم…

بعد از اینکه به بیمارستان منتقل شدم ، فشارم شدیدا افت کرده بود…

علاوه بر اون جواب آزمایشم هم میزان گلبول های سفید خونم رو پایین تر از حد نرمال نشون میداد و این به این معنا بود که سیستم ایمنی بدنم اصلا در وضعیت خوبی نیست…

همینطور وضعیت معده و گوارشم…

در مدت اون چند روزی که تو بیمارستان بستری بودم ، لاغر تر هم شده بودم و این طبیعی بود چون غذا که نمیتونستم بخورم و فقط مواد داخل سِرُمی که به رگم تزریق شده بود وارد بدنم میشد…

اما دیگه از این لاغری خوشحال که نبودم هیچ همونجا هم با خودم عهد بستم که دیگه به لاغری حتی فکر هم نمیکنم و کلمه رژیم رو که اسمشم حالم رو بد میکرد ، حتما فراموش خواهم کرد…

البته الان خدا رو شکر میکنم که این اتفاق افتاد چون در غیر این صورت با اون وضعی که من داشتم ادامه میدادم به طور یقین جان خودم رو در راه لاغری از دست میدادم…

بعد از اینکه از بیمارستان مرخص شدم چند روزی هم تو خونه استراحت مطلق داشتم…

و بالأخره بعد از اینکه کاملا خوب شدم و به قول معروف لباس عافیت رو به تن کردم ، افکار لاغری و کاهش وزن رو از خودم دور کردم و کاملا به زندگی عادی قبل از دوران رژیم برگشتم…

 طبق معمول وزنم شروع به افزایش کرد و در مدت کوتاهی به همون سایز و وزن اولیه برگشت…

اما این بار این موضوع ناراحتم نکرد و هر روز هم خدا رو به خاطر همین چاقی و افزایش وزن شکر میکردم…

بعد از چندین ماه که اصلا دنبال مسائل لاغری نبودم خیلی تصادفی چشمَم به یک مجلۀ لاغری افتاد با این تیتر:

 “درست بخورید تا دُرُست هضم کنید”

وقتی که توضیحات مربوط به این تیتر رو خوندم که البته خیلی کوتاه بود ، دربارۀ نحوه و چگونگی هضم شدن غذا و ارتباط سه گانۀ دهان – مغز – معده به منظور ترشح آنزیم های مناسب برای هضم و خرد کردن هر یک از مواد غذایی ، توضیح داده بود…

 یعنی میخواست اینو بگه که هر نوع غذایی که میخوریم بعد از خوردن از طریق مغز دستور فرستاده میشه به معده برای ترشح آنزیم مخصوص هضم کردن همون غذایی که خوردیم…

مثلا آنزیم های هضم کننده زرشک پلو با مرغ با آنزیم های مربوط به باقالی پلو با گوشت و یا حتی چیپس و پفک و آجیل و شکلات و همگی با هم فرق میکنند!!!

این مطلب خیلی توجه من رو جلب کرد و باعث شد که تا روشن شدن کامل موضوع دربارش تحقیق کنم…

 از جستجوی مطالب و مقالات فارسی و انگلیسی اینترنتی و کتاب های مربوط به دستگاه گوارش و هاضمه گرفته تا پرس و جو از چندین دکتر و متخصص اهل فن…

 نتیجۀ این تحقیقات و پیگیری ها ، من رو به حقیقتی رسوند که زندگی من رو برای همیشه تغییر داد یا بهتر بگم:

       ” نِجات داد

بعد از این بود که من یاد گرفتم:

– چطوری هر غذایی رو که دلم میخواد و به هر میزانی که صلاح بدونم ، بخورم بدون اینکه هوس بر من غلبه کنه و کنترلمو از دست بدم؛

– چطوری بدون محدود کردن خودم و تحمل رژیم  و کالری شماری وزنم رو کم کنم ، بدون اینکه بازگشتی در کار باشه؛

و از همه اینها مهمتر اینکه تمامی مشکلات گوارشی من که جا داره اینجا یادی کنم از یبوست ، نفخ و ریفلاکس معده که سال های سال یار و یاور من بودن ، به طور کلی ناپدید شدند و بعد از مدت ها معنی واقعی سرحالی و شادابی رو حس کردم…

و یک اتفاق عجیب و خارق العادۀ دیگه ای که افتاد این بود که وقتی به وزن ایده آل رسیدم و به طور کامل کنترل ذهن و وزنم دست خودم بود ، بعد از قطع یک دوره مصرف قرص های مربوط به کم کاری تیروئید (لووتیروکسین) و دادن آزمایش متوجه شدم که میزان هورمون تیروئیدِ خونم در عین ناباوری کاملا در وضعیت نرمال و طبیعی به سر میبره و این حاکی از این خبر بود که دیگه نیازی به ادامه مصرف قرص لووتیروکسین هم نیست!!!

و اما مراحل بستۀ آموزشی لاغری همیشگی با آرامش همیشگی

این بستۀ آموزشی شامل دو بخش هست :

بخش اول  ” کاهش وزن و سلامتی “

 

مرحله اول :

اولین رمز سلامتی ” تنفس صحیح “

شالوده ی سلامتی گردش صحیح خونه…

خون اکسیژن و مواد غذایی رو به تمام سلول های بدن میرسونه…

جریان خونه که محیط داخلی بدن رو تشکیل میده و کلید کنترل اون تنفُسه!

برای اینکه سیستم های گردش خون و ایمنی بدن به خوبی کار کنند ، تنفس عمیق و البته صحیح ضرورت داره و بدن رو از آلودگی ها پاک میکنه…

درسته که تنفس کار ساده ایه و ما هر لحظه به طور غیر ارادی و بصورت دم و بازدم اون رو انجام میدیم اما تنفس صحیح و عمیق دارای اصول و قواعد خاصی هست که در این مرحله از دوره لاغری همیشگی به طور کامل با آن آشنا خواهید شد؛

 مرحله دوم :

 بهترین زمان نوشیدن آب و سایر مایعات

بیشتر از 80% وزن بدن رو آب تشکیل میده و مایعات باید حداقل 70% از جیرۀ غذایی روزانه رو به خودشون اختصاص بدن…

یعنی ما باید حتما این مقدار نیاز روزانۀ بدنمون به آب رو برای دفع سموم و به حداکثر رسوندن سلامتی بدن و روند صحیح کاهش وزن تأمین کنیم…

اما نکته ای که در رابطه با نوشیدن آب بسیار حائز اهمیته و خیلی ها اون رو رعایت نمیکنن ، مناسب ترین زمان برای نوشیدن آب و سایر نوشیدنی هاست ، چراکه حتی اگه آب آشامیدنی رو هم در زمان نامناسبی بنوشیم ، میتونه عمل گوارش در معده رو کُند کنه؛

در این مرحله به طور مفصل راجع به نوشیدنی ها و حقایق آن ها در رابطه با دستگاه گوارش و چگونگی کاهش وزن پرداخته شده؛

 مرحله سوم :

 مصرف صحیح میوه

میوه کامل ترین غذای انسانه…

هضم میوه کمتر از هر نوع غذای دیگه به انرژی نیاز داره و بیشتر از هر غذای دیگه به بدن انرژی میده…

میوه ها علاوه بر قند ، ویتامین ها ، املاح و مواد معدنی 90 تا 95 درصد آب دارند…

یعنی در عین تأمین مواد لازم بَدَن ، بافت های بدن رو هم شستشو میدن..

و در بسیاری از مقالات متخصصین لاغری هم میبینید که از میوه به عنوان معجزۀ کاهش وزن و لاغری یاد میشه…

اما مشکلی که در مورد مصرف میوه وجود داره اینه که اغلب افراد نمیدونن میوه رو چگونه و در چه زمانی مصرف کنن تا مواد غذایی اون به بهترین نحو جذب بدن بشه…

چنانچه میوه در زمان نامناسبی مصرف بشه ، در معده میمونه و شروع به گندیدن میکنه و موجب افزایش اسید معده ، ترش کردن و بد مزه شدن دهان میشه و زمینۀ انواع ناراحتی های معده رو فراهم میکنه؛

 مرحله چهارم :

 مصرف سبزیجات و کاهش وزن

امروزه با توجه به افزایش روزافزون سطح آگاهی ها ، کمتر کسی هستش که از فواید سبزیجات بی اطلاع باشه…

در این مرحله از دوره لاغری همیشگی به طور مفصل در مورد رابطۀ مصرف سبزیجات با کاهش وزن و لاغری و زمان های مصرف آن توضیح داده شده؛

 مرحله پنجم :

 نحوۀ صحیح غذا خوردن و آشتی کردن با بدن

این مرحله شامل تمریناتی هست که شما رو با نحوۀ کارکرد دستگاه هاضمه و ارتباط آن با سه عضو هماهنگِ دهان _ مغز _ معده آشنا خواهد کرد…

بعد از اجرای تمرینات این مرحله :

_ حجم مصرف غذای شما به خصوص در وعده های اصلی ( نهار و شام ) به کمتر از نصف کاهش پیدا میکنه و این در حالی هست که شما کاملا احساس سیری خواهید کرد؛

_ بدون عذاب وجدان و نگرانی ، از خوردن هر گونه غذا و خوراکی های رنگارنگ لذت خواهید برد و طعم و مزۀ غذا رو بیش از پیش احساس خواهید کرد؛

_ و از همه مهمتر دستگاه گوارش شما در بهترین حالت عملکردی خودش قرار میگیره و به دنبال اون کبد و کلیه ها…

زمانی که دستگاه گوارش و کلیه ها به بهترین نحو ممکن عمل دفع مواد زائد از بدن رو انجام بدن ، اونوقت کَبد هم سوخت و ساز بدن رو تا حدّ ممکن بالا میبره و این یعنی میزان شادابی و سرحالی بدن به حداکثر میرسه…

در نهایت با کمتر شدن حجم غذا و افزایش سوخت و ساز بدن ، به صورت طبیعی کاهش وزن صحیح و بدون بازگشت آغاز میشه…

 مرحله ششم :

 اهمیت مصرف میان وعده ها و رابطۀ آن با لاغری

در این مرحله به ضرورت مصرف خوراکی ها و مواد مُغذی پی خواهید برد و کاملا متوجه میشید که چرا رژیم ها و ایجاد محدودیت علاوه بر اینکه سلامتی بدن رو به خطر می اندازند ، موجب کم شدن وزن به صورت مقطعی شده و بلافاصله بعد از اِتمام زمان رژیم و رها شدن از محدودیت ، وزن شروع به افزایش میکنه…

واقعیت اینه که وقتی به یک باره خوردن رو محدود کنیم و یا به هر طریقی بدن رو تحت فشار قرار بدیم ، این موقع هستش که زنگ خطر به دستور مغز در بدن طنین انداز و اِعلام قحطی زدگی میشه…

بعد چه اتفاقی می اُفته ؟؟!

اتفاقی که می اُفته اینه که ، بدن ما که کاملا به طور هوشمندانه ای طراحی شده تمام نیروهای خودش رو برای مقابله با این قحطی زدگی آماده میکنه…

سرعت سوخت و ساز بدن اُفت میکنه و از تمامی ذخائر چربی به شکل ویژه ای محافظت میشه…

بیشتر کاهش وزنی که در دوران رژیم صورت میگیره مربوط به از دست دادن آب بدن و مصرف پروتئین داخل عضلات میشه و چربی سوزی اغلب به خاطر سرعت پایین سوخت و ساز به سختی صورت میگیره…

این روند تا زمانی ادامه پیدا میکنه که دیگه امکان مصرف پروتئین عضلات و خارج شدن آب از بدن مقدور نیست و این همون لحظه ایه که با اینکه در حال رعایت کردن رژیم هستیم ، کاهش وزن متوقف میشه و یا به اصطلاح اِستُپ میکنه…

با پافشاری و ادامه دادن رژیم و حتی انجام ورزش های هوازی برای بالاتر بردن سرعت سوخت وساز بدن ، ممکنه بتونیم باز هم وزن رو کمتر کنیم اما سلامتی بدنمون رو به شکل بسیار جدی و وحشتناکی به خطر خواهیم انداخت؛

 مرحله هفتم :

 جلوگیری از هَوَس های ناگهانی و غیرقابل کنترل غذا خوردن و از بین بردن فشارهای عصبی و عاطفی آن

در این مرحله در خواهید یافت که در واقع ریشۀ مشکل چاقی و اضافه وزن از درون ذهن خود ما نشأت میگیره…

امروزه مقالات و کتاب های بسیاری در مورد وابستگی های ذهنی که موجب پُرخوری های بیش از اندازه میشه ، به چاپ رسیده و حتی بسیاری از روانشناسان به صورت اختصاصی فقط به کسانی که برای مشکلات اضافه وزن مراجعه میکنند ، مشاوره و برنامه غذایی ارائه میدن…

در رابطه با همین موضوع روش های بسیار زیاد و با نام های مختلف و بعضا عجیبی مانند :

سفر به اعماق ناخودآگاه ، هیپنوتیزم و جراحی ذهن ، روش CNN ، BBC ، ABC ، یک.دو.سه ، چهار.دو.دو ، سه.پنج.دو ، شیش.سه.سه و … پدید اومدن ؛

البته بنده هیچگونه اظهار نظری راجع به شیوه و درستی یا نادرستی این روش ها ندارم ، فقط به عنوان کسی که سال ها برای برطرف کردن اضافه وزنم و مشکلات مربوط به اون دچار سردرگمی بودم ، میخوام به عرضتون برسونم که دلیل پرخوری هایی که گاه و بی گاه گریبان گیرمون میشه و به افزایش وزن و چاقی منجر میشه فقط به خاطره یک چیزه…

و اون چیز مادۀ شیمیایی و آرامش بخش سروتونین هست که بلافاصله بعد از خوردن مواد غذایی درون مغز ترشُح میشه…

در واقع ما برای از بین بردن عواطف منفی و بهتر کردن حالمون به خوردن غذا پناه میبریم…

ما اغلب اوقات غذا میخوریم که خودمون رو آروم کنیم و این قضیه در طول سال ها به صورت یک عادت دراومده که ترک کردنش به هیچ وجه کار راحتی نیست و اصلا کار درستی هم نیست!!

چون غذا خوردن یکی از نیاز ها و لذت های طبیعی ما انسان هاست…

فقط کاری که اینجا باید بکنیم اینه :

اصلاح کردن این عادت و توانایی تشخیص دادن زمانیکه واقعا گرسنه هستیم و بدنمون به غذا احتیاج داره از زمانی که غذا رو فقط به خاطر آروم شدن خودمون و رهایی از شرایط استرسزا میخوریم…

در این مرحله شما با روش بسیار معروفه Thought Field Therapy که در سال 1979 میلادی توسط دکتر راجر کالاهان (Dr. Roger Callahan) ایجاد شد آشنا خواهید شد…

این روش در واقع بر پایۀ ترکیبی از طب سنتی چینی و روانشناسی بالینی هست و طوری طراحی شده که سیستم انرژی بدن رو به تعادل میرسونه و تمامی احساسات منفی رو در چند لحظه از بین میبره…

بعد از انجام این روش که یک تمرین 16 مرحله ای هست و جنبۀ سرگرمی داره ، در مدت زمان 4 الی 5 دقیقه ، قادر خواهید بود :

– زمانی که تحت تأثیر هیجانات ، عواطف و احساسات به غذا پناه میبرید رو از زمانی که واقعا گرسنه هستید و بدنتون به غذا احتیاج داره ، تشخیص بدید ؛

– هوس خودتون رو برای خوردن غذا ( مخصوصا غذاهای مورد علاقه و خیلی خاص که حتی با فکر کردن بهشون از خود بی خود میشید ) کنترل کنید و فشارهای عصبی و عاطفی مربوط به اون رو به طور کامل از بین ببرید ؛

بخش دوم ” ورزش و چربی سوزی “

بعد از انجام مراحل بخش اول ( در مدت زمان سه الی چهار هفته ) انرژی و شادابی بدن به طرز چشمگیری افزایش پیدا خواهد کرد…

با این انرژی طبیعی که تو بدن در حال جریانه ، بدون اینکه به ارادۀ قوی ای نیاز داشته باشید ، مطمئنا یک زمانی رو برای ورزش کردن روزانه کنار خواهید گذاشت…

و اما مراحل این بخش :

 

مرحله اول :

ورزش های هوازی و نیمه هوازی و تأثیرات آن بر روند چربی سوزی و سوخت و ساز بدن

مرحله دوم :

حرکات ورزشی مخصوص نواحی شکم و پهلو ها ( آموزش همراه با انیمیشن های متحرک سه بعدی )

 

مرحله سوم :

حرکات ورزشی مخصوص نواحی باسن و ران ها ( آموزش همراه با انیمیشن های متحرک سه بعدی )

                                                                   ♣    ♣

 

بیشتر از دو سومه تمامی مراحل این بستۀ آموزشی برگرفته از منابع بین المللی به روز دنیا هستش که لینک هاش رو در زیر قرار دادم ؛

مواردی رو هم که علاوه بر اون ها اضافه شده ، حاصل تجربیات بنده در طول سال ها و همچنین تمامی کسانی هستش که با انجام دادن این مراحل موفق شدند در عین سلامتی به وزن دلخواه خودشون دست پیدا کنند…

 

 

 

همانطور که مشاهده میفرمائید ، لینک های منابع اصلی این بستۀ آموزشی رو از اولین و بزرگترین سایت کتاب فروشی آنلاین دنیا (amazon.com) قرار دادم…

دلیل این کار هم این هست که شما میتونید علاوه بر نام کتب ، مقالات و نویسندۀ  اونها ، از نظرات متفاوت همۀ کسانی که از سرتاسر دنیا اونها رو مطالعه کردند و مورد ارزیابی قرار دادند ، بهره مند شوید…

سخن پایانی

بستۀ آموزشی لاغری همیشگی با آرامش همیشگی به هیچ عنوان یک رژیم و یا ایجاد محدودیت در غذا خوردن نیست و هیچگونه منعی برای استفادۀ هیچیک از افراد وجود ندارد ؛

چنانچه اگر مشکلات گوارشی دارید و زیر نظر پزشک متخصص در حال مصرف دارو هستید ، حتما دورۀ درمان با دارو رو طبق دستور پزشک کامل و به پایان برسونید و بعد اقدام به سفارش این بستۀ آموزشی نمائید ؛

ارسال پستی

ارسال پستی در حال حاضر مقدور نمیباشد